نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





میدونی

مي دوني چرا بين انگشتان دست فاصله هست؟ چون يه روزي يه دستي پيدا مي شه كه اين فاصله ها رو پر كنه . 


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:17 | |







روی تخته سنگی نوشته بود

روي تخته سنگي نوشته شده بود: اگر جواني عاشق شد چه کند؟ من هم زير آن نوشتم: بايد صبر کند براي بار دوم که از آنجا

گذر کردم زير نوشته ي من کسي نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بي حوصلگي نوشتم: بميرد بهتراست .

براي بار سوم که از آنجا عبور مي کردم ، انتظار داشتم زير نوشته من نوشته اي باشد ، اما زير تخته سنگ جواني را مرده يافتم . 


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:6 | |







خودمونیم

روزگاری اهل دنیا دلشان درد نداشت             هر کسی غصه این را که چه می کرد نداشت

چشمه صادقی از لطف زمین می جوشید           خودمونیم زمین این همه نامرد نداشت


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:4 | |







کاش به همین سادگی بود

کاش زندگی به همین سادگی بود 

به همین سادگی!! 

خالی از حسرت 

پوچ از تنهایی 

بدون بغض 

کاش او... 

یک تنه می توانست حریف همه ی غم های بزرگ قلب کوچکت باشد 

کاش او می توانست غرق لبخند کند تمام دقایقت را 

افسوس که او خود اسیر یک مشت بی کسی است 

کاش او می توانست مونست باشد همه ی شب های بی محتوا را 

کاش تو.... 

دلت این همه غم نداشت...! 

کاش سادگی همه ی این درد و دل های ساده را می شد 

برای خدا روی کاغذ نوشت 

برای خدا نوشت و به نشانی سادگی یک آرزوی محقر برایش پست کرد 

کاش می شد همیشه انقدر ساده نوشت 

ساده اما ... 

پر از حرف های ناگفته... 

پر از لحظه هایی که ناگزیر، زود، دیر شد 

کاش گریستن یادت نمی دادند 

بغض، بدرقه ی چشمانت نمی کردند 

کاش او... 

می توانست به جای بغض هایت 

یک آسمان گریه کند... 

کاش او... 

خاطره ی بودنش، جای خالی همه ی خاطره های بی سرانجام چشمان همیشه صبورت را 

پر از پرواز پروانه های عاشق می کرد 

کاش او... 

نازنینم!! 

به گمانم (او) همان (من) م! 

خویش از همه ی دنیا جدا... 



کاش زندگی ما آدم ها... 

به همین سادگی بود.... 

تنها... 

به همین سادگی...!! 



[+] نوشته شده توسط فرشاد در 23:34 | |







خیانت چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:22 | |







ازش گریزانم


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:18 | |







خدایی راستشو بگو


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:14 | |







با کلاس بودن

اگـﮧ مَغرور بودלּ کِلآس בاره ... 
اگـﮧ بے مَحلے کِلآس בاره ...

اگـﮧ چَندتآ "بـ ـے اف"..."جـ ـے اف" داشتَـלּ کِلآس בاره ...

اگـﮧ بے غیرَتے کِلآس בاره ...

اگـﮧ واقعاً هَمـ ـﮧ اینآ کِلآس בاره ...

مَـלּ تَرجیح میدَم بے کِلآس تَریـלּ آدَم روے زمیـלּ بآشَم ...!! ♥-♥-♥

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:1 | |







سلامتی خودم

سلامتی خودم....
که بهتر از همه بلد بودم بهش دروغ بگم.
ولی نگفتم.
سلامتی خودم...
که راحت می تونستم خیانت کنم..
ولی نکردم.
سلامتی خودم....
که تو بدترین شرایطش هم ترکش نکردم.
سلامتی خودم... که این همه احمق بودم!♥

 

 


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:58 | |







واسه دخترایی کخه خیلی بدبختن

دختر که باشی چند کلمه برایت دیگر مفهومش را از دست داده؛
عشقم..عزیزم...خانومم
آرام آرام میفهمی دیگر حتی زیبایی صورتت... هم زیاد مهم نیست، اولین چیز مهم، باکره نبودنت است...!
دومین چیز، سایز سینه و باسن!و بعدش لباس و زیبایی ...!
دختر که باشی :مفهوم \"فردا بابام اینا میرن شمال\" میدانی چیست ...!
دختر که باشی :کلا خدا هم دلش به حالت میسوزد...!
نمیدانم چرا بعضی پسرها نفهمیدند

كه دخترها برای اینكه هم خواب تو شوند آفریده نشده اند!


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:56 | |







معرفت داشته باش بنویس


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:54 | |







سلامتی پسرا

فک میکنی پسرا خسته نشدن؟

همیشه به یه تیکه آهن فروخته شدن

وقتی پولی تو جیبشون نبوده محل سگم بهشون نذاشتن

از بیکاری از بی پولی
تفریحشون یدونه سیگاره و هفته ای یه بار اگه بشه مشروب تازه اونم با ترس و لرز

رو هرکی دس گذاشتن یا بچه مایه دارا ازشون گرفتنش یا یکی اومد از گذشته ننگین طرف واسشون تعریف کرد

بخدا اونام کم آوردن اما غرور مردونشون اجازه نمیده بیاین جار بزننن!

سلامتی همه پسرا که همه چی رو توو خودشون حبس میکنن...

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:50 | |







جنس ارزون

تویی که ادعات میشه همه دنبالتن ...

اینو بدون جنس ارزون زیاد مشتری داره 


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:39 | |







خدایا

خدایا دوزخت فرداست چرا امروز میسوزم ؟؟؟؟؟

واقعا چرا؟؟؟چرا؟؟؟چرا؟؟؟؟


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 15:40 | |







عشق واقعی

یک روز پسری با دختری آشنا میشه که از هر لحاظ دختر به پسر برتری داشت و چندین سال نیز از پسر بزرگتر بود…

دختر اونو بعنوان یه دوست خوب انتخاب میکنه و بعد از مدتی پسر عاشق دختر میشه

ولی هیچ وقت جرات نکرد که به اون ابراز احساسات کنه و بهش حقیقت رو بگه

یه روز دختر از دوست پسرش می پرسه که عشق واقعی رو برام معنی کن و پسر خوشحال میشه

و فکر میکنه که دختر هم به اون علاقه مند شده و براش حدود نیم ساعت توضیح میده

دختر به دوستش میگه: من دنبال یه عشق پاک می گردم یه عشق واقعی کمکم میکنی پیداش کنم،

تا بحال هر چی دنبالش گشتم سراب دیدم و همه عشقها دروغ و واهی بود …

پسر بهش قول میده تو این راه کمکش کنه، هر روز محبت و عشق پسر به دختر بیشتر میشد

 ولی دختر بی اعتنا می گذشت و هر چی دختر می گفت پسر چند برابرش رو اجرا می کرد تا دختر متوجه عشق اون بشه…

تا اینکه یه روز که با هم زیر بارون تو خیابون قدم میزدند دختر به پسر میگه: میدونی عشق واقعی وجود نداره ؟

پسر می پرسه چطور و دختر میگه: عشق واقعی اونه که واسه معشوقش جونش رو هم بده

و پسر گفت : ببین، به اطرافت با دقت نگاه کن، مطمئن باش پیداش میکنی و باید اول قلبت رو مثل آینه کنی.

دختر خندید و گفت : ای بابا این حرفا برا تو قصه هاست واقعیت نداره، بعد دختر خواست که با هم به رستوران برن

و چیزی بخورن، پسر نیز قبول کرد

در حالیکه از خیابون عبور می کردند یه ماشین با سرعت تمام به اونها نزدیک شد

انگار ترمزش برید و نمی تونست بایسته و پسر که این صحنه رو میبینه دختر رو به اونطرف هول میده

و خودش با ماشین برخورد میکنه و نقش زمین میشه

دختر برمیگرده و سر پسر رو که غرق خون بود تو دستاش میگیره و بی اختیار فریاد میکشه عشقم مرد……

آره اون تازه متوجه شده بود که اون پسر قربانی عشق دختر شده ولی حیف که دیگه دیر شده بود

دختر بعد این اتفاق دیگه هیچ وقت دنبال عشق نرفت و سالهای سال بر لبانش لبخند واقعی نقش نبست…


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 2:26 | |







نفرین به تو

نفرین به عشق و عاشقی

نفرین به بخت و سرنوشت

به اون نگاه که عشقتو

تو سرنوشت من نوشت

نفرین به من نفرین به تو

نفرین به عشق من و تو

به ساده بودن منو

به اون دل سیاه تو


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:49 | |







____________________$$$$$$$
_____________________$$$$$$$$$$
__________________$$$$$$$_$$$$$$
_________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
_____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$
$_$$$$$$___$$$$$$$$
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
$$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$
_$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_____________$$$$$$$$$$
_$$_$$______________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
__$$$_________________$$$$$$$$$
$_____________________$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$__$$$$$
$___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$__$$$$$$$$


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 14:55 | |







دختری پشت یک 1000تومانی نوشته بود:

پدرمعتادم برای همین پولی که پیش توست 

یک شب مرا بدست صاحب خانه مان سپرد!

خدایاچقدر میگیری که بگذاری شب اول قبر

قبل از اینکه تو از من سوال بپرسی؟من از 

تو بپرسم که چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 13:29 | |







محبت به نامرد...

محبت به نامرد ، کردم بسی / محبت نشاید به هر نا کسی

تهی دستی و بی کسی درد نیست / که دردی چو دیدار نامرد نیست


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 13:24 | |







بدبخت

عکس دل و جیگر سیاه میزنن رو پاکت سیگار که به خیال خودشون ما رو ترک بدن …
مَشتی ما اگه دل و جیگرمون نسوخته بود که سمت سیگار نمیرفتیم …


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 13:18 | |







خسته ام...

خسته ام از روزهایی که نامش زندگیست....


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 13:11 | |







تنها

رو پاکت سیگار نوشته بود
“سیگار برای شما واطرافیانتان زیان آور است”
تو دلم گفتم: تو یه نفر اطراف من پیدا کن
قول میدم به خاطر اونم که شده سیگارو ترک کنم


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 13:1 | |







وبازم سیگار

میگن سیگار به آدم آرامش میده !
کاش یکی پیدا میشد بتونه قد یه نخ سیگار باشه …


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 12:59 | |







پایه

یه میز هرچقدرم که گرون قیمت و شیک و سلطنتی باشه اگه ۴تا پایه ش مثل هم و یه اندازه نباشن میز نمیشه …

 

کسی رو پیدا کن که پایه ت باشه !


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 12:52 | |







تورو خدا برنگرد

به زخمهایم می نگری ؟!

 

درد ندارند دیـــــــــــــــگر

 

روزی که رفتـــــــــــــــی ،

 

مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــــــــــرد !

 

مرده ها درد نـــــــــــــــمی کشند

 

حرف آخرم این

 

برنگرد دیـــــــــــــــگر

 

زنده ام نـــــــــــکن !


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 12:38 | |







وعده دیدار

سوختنم را دیدی و خندیدی

 خنده ات را دیدم و سوختم 

خنده هایم را خواهی دید

دیدارِ ما به وقت سوختنت...


[+] نوشته شده توسط فرشاد در 12:30 | |







غلط املایی

اشتباه من املایی بود ،

من فقط او را همدرد نوشتم ،

گویا او هم ، درد بود …

 

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 12:24 | |







نگران اشک‌ هایم نباش !

از لبخندم بترس که معنایش اشک‌ های فردای توست …


◆❣❀خنده تلخ، گریه شیرین❀❣◆

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 12:20 | |







اشک

درد مـــــن چشمـــــانـــی بــــو د

کــه بــه مــن اشکــ ! هدیـــه میــــداد 

و بــه دیگــــران چشمــــــــکــ ـ ـ  ـــ !‬...

 

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 12:18 | |