برادر من

بـــرادر عــزیــــز ..

داداش مــَن ..

شلــوار رنـگــی بپــــوش ، عیــب نـــداره !

امــا دیگـــه بـاش کفــش رنـگـــی نپـــوش ..

فــدات بشـــم

قـــراره تـــو مـــَـرد بــاشــی ، نـه اسمــارتیــــز :|

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 13:41 | |

بازی حکم

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 13:17 | |

جون در راه عشق دروغین

غصه از انجا شروع شد که خیلی عصبانی بود گفت اگه دوسم داری ثابت کن گفتم چه جوری تیغ و

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 13:3 | |

سلامتی

سلامتی پسری که از 7 سالگی شد بچه ی طلاق و از اون به بعد دیگه پدر و مادرشو ندید ولی بازم با این همه کمبود کم نیاورد

و تحصیل کرد و عاشق شد ولی وقتی رفت خواستگاری عشقش یه جمله از درون خوردش کرد ....پدر دختر : کسی که طعم

خوشبختی رو نچشیده نمیتونه کَس دیگه رو خوشبخت کنه!!!!!

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 12:59 | |

غمگینم…!مثل عکسی در اعلامیه ی ترحیم که “لبخندش” دیگران را “میگریاند”

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 9:23 | |

بدبختی

کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود،آن هم به سه دلیل؛اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم که از همه تهوع آورتر بود اینکه در آن سن و سال، زن داشت…چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 9:21 | |

غرور

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:58 | |

پنجره دل

پنجره ، وا می شود ...

پنجره ، بسته می شود ...

پنجره ؛ وابسته می شود...!

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:52 | |

خیالی باطل

گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی

                                              به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:47 | |

قدیمی ها

[+] نوشته شده توسط فرشاد در 1:34 | |